من هم در گیشا بزرگ شدم و با نظرات پیام موافقم.
گیشا خاطرات بد رو هم کم به یدک نمیکشه:
اول:بمباران هوایی و حادثه جانبختن دههها کودک در یک مهمانی تولد.
دوم: اوقافی اعلام شدن گیشا که مدتها قیمت املاک منطقه رو تحت الشعاع قرار داد و مردم رو اذیت کرد.
سوم: خراب شدن تپه که جای بازی و تفریحمان بود هرچند جایش برج میلاد و اتوبان حکیم سر برآوردند.
چهارم بستن کانال و بازارچه ساختن بر آن. یاد آن رود خروشان یاد باد.
پنچم: گیردادن بسیار زیاد پلیس به تیپ و قیافه جوانان در دهه 70
استاد شهنواز علی دایی هاشمی مقدم و خیلی هنرمندان و ورزشکاران در گیشا زندگی می کردند.
گیشا این روزها تبدیل شده به کارگاه ساختمان سازی . از طرفی پارک گفتگو و نمایشگاههایش گرچه بر بافت منطقه تاثیر داشته اما شلوغیی و سردرگمی آن برای اهالی مشهود تر است.
مدرسه شاپوریان سوپر شهریار چلوکبابی جوان و مرغ کنتاکی وی اند پی و فروشگاه لباس کندور از مظاهر نوستالژیک گیشا هستند.
یاد آرش آرین بخیر شنیدم در انگلستان فوت کرده.بچه معروف تهران بود.
چهارشنبه سوری ها و شام غریبان گیشا تو تهران تک بود.
تا روزی که پدرم بود گاهی در گیشا قدم میزدم و یاد گذشته را زنده می ساختم اما از روزی که اورفت دیگر در محله قدیمی راه رفتن آزارم میدهد و سعی میکنم از اتوبان به دیدار مادر و خواهرم بیایم و بازگردم.
گیشا تا ابد گیشا خواهی ماند.