مامانی های عزیز دنبال مهد سرچ میکردم تو یه وبلاگ متن زیر رو دیدم . رفتم امید فردا ، البته الان مهد نیست و موسسهه استعدادیابی شده ولی دقیقا همین چیزهایی رو که مادر رونیکا نوشته بودند از نزدیک دیدم .مامان رونیکا ازتون ممنونم . وقت گرفتم برای مشاوره واسم سینا را رزرو کردم . فکر کردم شاید وبلاگ مادر رونیکا برای مامانی های عزیزی که دنبل مهدند جالب باشه
در موردمهدکودک امــــیدفردا صبح ها به عشق مهد گذاشتن دختری بلند میشم تخم مرغ شو ابپز میکنم....وسایل مهد از جمله صبحانه و تنقلات و شیر و....لباس و غیره.... خدای من باور نمی کنم دخترم اینقدر خانوم شده که خودش به راحتی از بغل من میره بغل مربی اش.....و حتی همکاران دیگر مهد....و برای من بوس میفرسته و بای بای میکنه. هر چند که خودم هم از اون حالتهای خسته و عصبی در امدم....همه چی رو نظم پیش میره اکثر شبها میریم پارک نزدیک خونه و رونیکا خانوم وسایل مورد نظر در اون شهر بازی به اصطلاح کوچیک رو سوار میشه.....قطار و یک دلقک موزیکال و.......خلاصه که همه چی زندگی رنگ عوض کرده...انگار مرحله جدیدی توی زندگی داره به وجود میاد که برای هر سه تایمون....یک حال عجیبیه.....وای گفتم سه تای یک حالی شدم....فکر کن سال دیگه این موقع اگه خدا بخواهد چهارمین نفر خونه ....تو راه....و من بازم یک دل بزرگ دارم که توش یک ماهی کوچولو داره ول ول میخوره... دلم میخواهد برای رونیکا بنویسم که چقدر پیشرفت داشته....تا بخونه و مثل من اشتباه نکنه و بچه اش رو از 6 ماهگی بگذاره مهد. مهد کودک امید فردا http://omidfarda.net/ واقع در شهرک غرب....با مدیریت خانم دکتر رضا بخش.....که بسیار خانم موقر مودب و البته زیبا و خوشروو مدیر این مهد همه چیزش روی نظمه.....شاید باور نکید...من به اسم این مهد و مربی هاش و مدیرش اعتقاد قلبی دارم...بگذارید براتون توضیح بدهم شاید مادرانی هم که مثل من وسواس به خرج میدهند هم نظر من رو داشته باشند من حدود ماه بهمن سال 87 بود که سخت دنبال یک مهد خوب میگشتم به کمک چند تا از همکارانم ....به چند مهد نزدیک محل کارم توی پونک سر زدم....هر کدوم یکسری محاسن و یکسری معایب داشت که البته معایبش در نظر توقعات من بسیار بسیار پررنگ تر مینمود مثلا ...نداشتن پنجره در اتاق سنین رونیکا و افتاب گیر نبودنش....یا تمیز لباس نپوشیدن مربی های مهد.....ووووو تمام لیست مهد ها رو از سایت بهزیستی برداشته بودم....و مرتب تماس میگرفتم...پیش خودم گفتم بهتره سمت خونه دنبال مهد باشم چرا که محل کار تا خونه 15 دقیقه با ماشین شخصی راه....در همین کش و قوس بودم که یک سرچ کردم توی گوگل و دیدم که مهد امید فردا سایت اختصاصی داره با مقالات و برنامه و زمان بندی ووووو............به نظرم خیلی جالب امد ...کل سایتشون رو خوندم...مطالبش اموزنده و البته مورد نیاز هر مادر و پدری بود...تصمیم گرفتم حتما یک سر بزنم .... قضیه مهد رفتن همینجوری توی ذهنم بود تا اینکه ماه فرودین اردیبهشت بود که تونستم شماره مهد امید فردا زنگ بزنم و برای مشاوره وقت بگیرم ...اخه یکی از اصول این مهد مشاوره با والدین به همراه کودک قبل از ثبت نام و حتی بازدید از مهده....و جالب تر اینکه بازدید از مهد فقط در روز پنج شنبه ساعت 11 به بعد انجام میشه....و البته من خواهش کردم که وقت رو به من برای یک روز 5شنبه عنایت کنند که البته زحمت کشیدند و من مزاحمشون شدم.....محیط مهد بسیار شاد و البته هارمونی رنگها من مادر رو هم حتی جذب میکرد ...عکسهای که روی دیوار بود همه از کارتونها بچگی من ....قریب به اتفاق والدیسنی....و البته کلمات انگلیسی که بسیار زیبا و خوانا نوشته شده بود....پس زمینه دیوار یک رنگ یاسی زیبا بود که ادم رو به وجد میاورد ..رونیکا از همون اول محو اینهمه رنگ و اسباب بازی توی سالن بازی سالن هم کف شده بود. یک خانم بسیار خوش سر و زبانی در بدو ورود راهنمای من بود که بعدها متوجه شدم اسمش ساراجونه....طبق مد روز موهاشو عسلی روشن کرده بود....و خیلی راحت تونست با رونیکا ارتباط برقرار کنه طوری که رونیکا غریبی نکرد....و البته یک خانم دیگه که کمی تپل بود و چهره سفید و بامزه ای داشتند.....امد و رونیکا به راحتی رفت توی بغلش....این برای منی که میدونستم رونیکا بغل مادر بزرگشم به زور میره یک نور کوچیک بود توی دلم....که البته بعدها فهمیدم اسم این خانم خوشگل و خوش رو بهناز جونه.... من حدود 30 دقیقه منتظر موندم تا نوبت به مشاوره مارسید....از در که رفتم تو یک خانم بسیار خوش پوش و البته خوشرو جلوی ما ایستاد و احترام گذاشت که خوب البته برای من بسیار نیکو امد و خودم پیش قدم شدم و رفتم و دستشون رو فشردم و ابراز احترام متقابل کردم.....محیط اتاقشون با رنگها گرم تزئین شده بود....رونیکا خودشو مشتاق نشون داد که بره روی صندلی به تنهایی بشینه و این کاررو کرد ....خانم دکتر هم بهش یک عدد بیسکویت تعارف کرد و رونیکا با خجالت از من خواست که براش بردارم... حالارونیکا مشغول اون بیسکویت و کوسن خورشید شکلی که دستش بود شده بود و من روی سخنم با خانم دکتر حدود یک ساعتی با هم در مورد همه مسائل روز رونیکا و بچه های این سن صحبت کردیم....صحبتهای این خانم بر حسب سلیقه شخصی شون نبود بلکه با درایت و پیش زمینه علمی....بود...برام توضیح داد که خوشحاله که هدفم از مهد گذاشتن رونیکا اینه که پیشرفت در روند رشد اجتماعیش داشته باشه نه بحث نگهداری....چون همه میدونند که مادر من تا الانشم رونیکا رو روی چشماش بزرگ کرده و براش از جون مایع گذاشته....و البته مادر همسرم که هر از گاهی زحمت رونیکا رو کشیده......خانم دکتر اصلا اصراری بر این نداشت که رونیکا بیاد مهد خودشون بهم پیشنهاد کرد که رونیکا رو مهد بگذارم ولی اون مهدی که به خونه خودم نزدیک تره .....چون معتقد بود این سربی رو که استنشاق میکنه در طول مسیر بیش از هر چیزی روی ذهنش تاثیر منفی داره......وقتی بهشون اطمینان خاطر دادم که محل زندگیم تا اونجا کمتر از 5 دقیقه راه ...تایید کردنند.و یک جمله رو گفتن که تا ابد توی ذهنم میمونه.....خانم دکتر رضا بخش گفت: خانم ........ ببینید من نمی گم مهد خوب مهد بد من نمی گم مهد بالای شهر پایین شهر من میگمممممممم......همون مهد بد پایین شهر هم بهتر ین تربیت رو برای کودک شما داره......تا حساسیتهای مادرانه و مادربزرگانه که اکثر بچه ها رو سوق میده به یک سری عادتهای زشت و البته روند رشد اجتماعی که شاید در اینده به ضرر کودک باشه.......من به این حرفش که تربیت مهد به از مادر و مادربزگه ایمان داشتم چرا که خودم یک بچه مهد کودکی هستم .....و اگه توی دوران مهد اون روزهای شیرین و حتی تلخ رو نمیگذراندم......هرگز در موقعیت اجتماعی امروزم نبودم....من همه اینها رو مدیون مادر و پدرم هستم که به اقتضای شغلشون منو مهد گذاشتن......ولی من به علم اینکه دختری باید روند رشد اجتماعیش به از من نوعی باشه گذاشتمش مهد. خانم دکتر منو مجاب کرد بدترین مهد هم میتونه بهترین تربیت رو انجام بده ...به قول روانشناس رونیکا......رونیکا هرگز در منزل توسط من یا پدر به زمین هل داده نمی شه که یاد بگیره بعد از هل داده شدن توسط کسی باید بلند بشه ....و حرکت کنه و به زندگی ادامه بده....ما توی خونه بچه رو توی پر قو بزرگ میکنیم .....ولی مهد به بچه من استقلال رو اموزش میده رونیکا .......بودن رو یاد میده...بهش شخصیت میده بهش یاد میده که چطوری وقتی وارد یک جمع شد بلند سلام بکنه بهش یاد میده وقتی بهش چیزی تعارف شد تشکر کنه و موقع صحبت کردن توی چشم طرف مقابلش نگاه کنه..وووو ......میدونم شاید از نظر خیلی ها این اموزشها رو در منزل هم بشه وقت گذاشت و داد ....ولی ایا تا به حال کودکی رو دیدید که در سن 18 ماهگی خودش در اتاقش بازی کنه و بعد برای خودش بالشت و پتو بیاره و بگیره بخوابه....دقدقه خیلی از ما مادرها برای خواباندن بچه هامون حتی تا سن 5-6 سالگی هم وجود داره و اینها همه اثرات مهد رفتنه... به هر حال که اون روز خانم دکتر منو مصمم کرد که حتما رونیکا رو بگذارم مهد....به اتاقهای طبقه سوم رفتم البته سارا جون همه چیز رو خوب...توضیح داده بود......و جای سوال نداشت....جالب تر اینکه همه چیز تمیز بود ....بچه های نوزاد گهواره های که با تور ...مثل همون پشه بند تزئین شده بود و برای بچه های زیر یکسال و نیم هم تختهای نرده ای بسیار معقولی تعبیه شده بود.... اتاق تعویض مرتب و تمیز بود.....همه چیز قفسه بندی شده پوشکهای هر نوزادی در طبقه ای خاص ....و اسم و تاریخ تحویل پوشک روش بود.... توی دلم گفتم یادته روزی که خوندی توی سایت فقط روزهای پنج شنبه قابل بازدید برای والدین میباشد....چه فکرهای بدی که نکردم....گفتم حتما....میخواهن یک روزه سامان ببخشند اونجارو ولی الان داشتم میدیم که همه چیز تمیز بود و منی که کار خونه انجام میدهم میفهمم که این تمیزی امروز و دیروز نیست ...این تمیزی همیشگی است.. امدم پایین و فرمی رو مبنی بر پیش ثبت نام انجام دادم...قرار شد بهم زنگ بزنند ....حدود سه ماه از قضیه پیش ثبت نام گذشت.....اهان تا یادم نرفته بگم که این خانم دکتر و پرسنل بسیار صادق بودنند ....و تعداد امار نوزادانی و مربی و تعداد کمک مربی که بیان میکردنند صحت داشت و مثل یکی از مهد های که رفتم بهم گفت عزیزم ما 6 تا نوزداد داریم سه تا مربی ...دروغ نگفتند....و خیلی حرفهای دیگه که همه بر پایه صداقت بیان شد...اونها هیچ اصراری به این نداشتند که ما رونیکا رو بگذاریم اون مهد ...ولی من مصمم بودم چرا که میدیم نیروی های اونجا بسیار موقر و در چار چوب ذهنی من در حال حرکتند.......وقتی میدیدم که نیروی کاری اونجا با 7 یا 4 سال سابقه کاری دارند کار میکنند ...گفتم احسنت بر این مدیر که اینچنین....با رضایت تونسته کارمندشو نگه داره و البته احسنت بر این کارمند که تونسته با این حساسیتهای خانم دکتر در روند کاری پیش بره و ماندگار باشه..... همه اینها نکات مثبت بود در ذهنم تا اینکه ....باهام تماس حاصل شد مبنی بر ثبت نام کامل دخترم.....من و همسری با هم رفتیم توی مهد و رویا جون که یکی از موفق ترین کارمندهای اونجا با روی باز ...و لبخندی که همیشه بر لبانش جاریه ...شرایط اولیه رو توضیخح دادن و مدارک رو ازمون خواستند و یکسری فرم پر کردیم و البته پرداخت کامل شهریه که دروغ نگفته باشم به علت حضور دختری تا ساعت 3 شد 178 هزار تومان و البته یک لیست تهیه لوازم...که در بالای اون قید شده بود در صورت تمایل والدین.....میتوانند لوازم ذیل را تهیه بفرمایند ...این جمله اینقدر به دلم نشست که گفتم حتما با کمال میل میخرم و در اختیار مهد قرار میدهم.... پروسه رفتن مهد رونیکا مثل خیلی از مهد ها بود....یعنی از ساعت کم شروع شد رسید به ساعت کامل.....و در این بین هرروز به من سی دی های حضور رونیکا در مهد رو میدادند....و من میتونستم توی خونه ببینم که با کودک چطور برخورد میشود....و این نکته مثبت که همه پرسنل هر لحظه زیر ذره بین مدیرت هستند و خودش یعنی همه رو متعهد کردن به کار صحیح..... رونیکا روند مهد رفتنش بسیار اسان تر از چیزی بود که به ذهنم میرسید....همکاری خوب مربیان و البته کمک مربیان و رویا و سارای عزیز....خیلی کمک بود......از اینکه منو مضطرب تر نمی کردنند ..از اینکه هر بار درروز زنگ بزنم و برایم کامل شرح حال دختری رو بدهند حتی تا تغذیه و اجابت مزاجشو....برام یک دنیا ارزش داشت....من خونه مادرم بیش از یک بار زنگ میزدم خجالت میکشیدم ...الان هر بار که زنگ میزنم....رویا جون با چنان ارمشی شرح حال رونیکا رو بهم میده که انگار پیش دخترم هستم.... از کارهای بسیار جالب این مهد اینه که یک فرم خصوص دارند که برای کودکا ن فکر کنم زیر دو یا سه سال هستش.....که شامل تاریخ روز.....انواع کارهای که درمهد رونیکا انجام میده.....و ساعت خواب و بازی ..دختری....مقدار صبحانه میل کرده ...میان و عده و البته عصرانه ...و...نهار که خود مهد در اختیارشون قرار میده که از قبل به ما برنامه روزانه اش رو داده اند ....که نهارشون از انواع غذاهای که من خودم به دختری میدهم هست......در کنار غذای اصلی هر روز سوپ و ژله هم توی لیست هست...... در این لیست که گفتم یاداشت میشه مثلا رونیکا در روزفلان صبحانه اینقدر خورده ....حدود بر حسب درصد بیانمیشه...اینقدر خوابیده ..این بازی ها رو کرده....و اجابت مزاج داشته چند بار.....و مقدار سوپ و غذای اصلی اش رو بر حسب در صد بیان میکنند.....و یک چیز بسیار جالب تر......روحیه بچه در این روز مثبت یا منفی یا خنثی بوده هم با علامت _یا+ بیان میشه....که برای من بسیار جالبه و همیشه دوست داشتم بدونم.....و با توجه به شناختی که از این پرسنل دارم میدونم که صد درصد بر حسب صداقت پر میشه....کما اینکه رونیکا یک هفته اول لب به هیچ چیزی نمی زد ...و این میتونست منو در پروسه مهد گذاشتن ..مردد کنه....باز هم این لیست بر حسب واقعیت پر میشد هر چند که من با دیدنش حتی اشک در چشمانم جمع میشد که دختری امروز هم گرسنه امده خونه ....ولی همه این قضایا در 6 روز حل شد و تونستم به کمک روانشناس رونیکا.....و البته کمک مربی های مهد مسئله رو حل کنم.و یک قسمت داره که توسط والدین پر میشه......که در اون روز شب چه ساعتی خوابیدند و صبح کی بیدار شدند....و البته هر توضیحی که لازمه مربی در جریان باشه میتونه در ستون توضیحات یادداشت بشه.... یک کار جالب ترش اون اینه که هر مادری میتونه هر خواسته هر هر چیزی که فکر میکنه بهتره مربی ها بدونند رو یادداشت بکنه و در اختیار مربی قرار بده همه اینها در فایل کودک من نگهداری میشه و حتی اگر روزی مربی تغییر کنه عادات دختر من رو مربی تازه وارد خواهد دونست.....و این همون قضیه هر یادداشت کم رنگی به زه حافظه قوی..... ****** الان رونیکا صبحها به راحتی میره مهد هم غذاشو میخوره هم مشکل یبوستش رفع شده هم خوابشو توی مهد میکنه....هم بازیشو....و توی خونه مرتب یک چیزهای رو با اهنگ خاص زمزمه میکنه.....وجالب تر اینکه به اهنگهای کودکانه به زبان انگلیسی عکس العمل نشون میده .....اخه نمی دونم گفتم یا نه ...مهد کودک امید فردا دو زبانه است....و بچه در سن پایین به راحتی انگلیسی صحبت میکنند. رونیکای که شیشه نمی گرفت...و مادرم همیشه توی خواب با شیشه بهش شیر گاومیداد...به کمک مربی مهدش شیر گاوش رو با نی میخوره و این توی زندگی من عین یک معجزه میمونه اینو مادری میفهمه که مثل من هر راهی رو رفته باشه و به در بسته بخوره..... مهد امید فردا .....شده امید امروز من....و من از تمام پرسنل و مدیر لایق کمال تشکروسپاس رو دارم....و میدونم که خدا بزرگترین موهبت الهی رو در حقم تمام کرد که ذهنم به ارامش امروز رسیده. خدایا مرا ان ده که مرا ان به
با سلام .متاسفانه کاملا واضح و آشکاره که شما صد در صد یا صاحب مهد کودک امید فردا هستین یا از سهامداران مهد چون شما در حال بازاریابی این مهدکودک هستین و سعی در القای نطر خودتون برای کسب درآمد هستین
سلام دوستان راستش منم برای پسرم دنبال مهد میگشتم تااینکه یکی از دوستانم موسسه خلاقیت و استعدادیابی اندیشه خلاق را در شهرک غرب بمن پیشنهاد کرد و من رفتم اونجا
.راستش اونجا نه تنهاخانه کودک بلکه یه مهد و مرکز استعداد یابی بود.اونجا ازپدر و مادر های دیگه پرسیدم همه از نوع کار و آموزششون که خیلی با مهدهای دیگه فرق میکنه گفتند .راستش هم هزینه هاشون مناسبه هم کادر خیلی مهربونی دارن.من پیشنهاد میکنم یکماه امتحان کنید حتما حرف منو تایید میکنید من پسرمو از 7 تا 5 بعدالظهر 190000 تومان ثبت نام کردم وخیلی راضی هستم .آدرسش شهرک غرب ایوانک غرب سرای محله ایوانک ......این تلفن مدیر موسسه خانم محتشم 09124150622
مادرای عزیز گول تبلیغاتشونو نخورین تمام این نامه هایی که تو سایتشون هستو خودشون مینویسن پسر من یه مدت طولانی اونجا بود من هنوز دارم خودمو سرزنش میکنم که چرا زود تر به داد پسرم نرسیدم 1-بچه های 2 ساله رو تنبیه بدنی میکنن وقتی شکایت میکنی مربی رو میفرستن یه شعبه دیگه بعدش حساب بچرو میرسن که دیگه نیاد خونه بگه چه خبر بوده 2-غذا فقط برنج خالی هست در صورتی که تو لیستشون همیشه برنج با خورشت و ماستو سوپ هست ولی در واقعیت نیست!!!!!3-رسیدگی نمیکنن شعارشون بالا بردن اعتماد به نفس و... اما تخریب میکنن کجای تربیت ما میگه همکلاسی همکلاسیشو مسخره کنه بهش بخنده؟! دقیقا این کارهایی هست که اینجا اموزش داده میشه اون خانم به اصطلاح دکتر هم هیچی بارش نیست فقط ظاهر سازیه چرا در مورد املر بالای رفتن بچه ها از این موسسه صحبت نمیشه چرا از رفتن مربی های خوبشون نمیگن چرا از دعوا های شدید والدین با پرسنل صحبتی نمیشه؟ دوستان من هم گول همین تبلیغات دروغو خوردم و باعث ازار عزیزم شدم واقعا برای خودم متاسفم که چرا با وجود هشدارهای بزرگترهام پسرمو زودتر جابه جا نکردماسم این موسسه رو باید عوض کنن بزارن فردایی نا امید خامم مثلا دکتر رضابخش اگر یک ذره وجدان داشت اینقدر دروغ در مورد موسسش نمینوشت مادرای عزیز نمیگم به حرف من گوش کنید تحقیق کنید که فردا مثل کن پشیمون نشید تمتم مطالب توی فیس بوکشون هم انتخاب شدس باور نکنید
خانم مینا بعد از اینکه امیدفردا به در خواست ما پسرتون را جواب کرد شما با نامهای مختلف میاید و از اونجا بد مینویسید . خیلی ازما شاهد> اصرارهای همسرتون برای پذیرش کودکتون تو اول خرداد بودیم. اگه واقعا بد است که شما نباید ۲ سال تعریف و تمجید میکردید و وقتی دیگه بچه تون رو نپذیرفتند بدگویی کنید ، جهان دار مکافات هست عزیزم ، باید کمی منصف بود ، فکر میکنم اسم پرتون ارمیا باشه و با بچه من من مدتی همکلاس بود ، ( اگه ارمیا پسر شماست) عزیزم ، نمیشه که شما تا وقتی امیدفردا پسرتون را قبول میرده اونقدر تو همین سایت تعریف مینویشتید و حالا که قبول نکردند از خردادماه پسرتون را ثبت نام کنند اینهمه حرفای بد پشت سرشون میگید ، شما که نمیتونید بگید چند سال پسرتون را تحویل جایی دادید که کمترین اگاهی را نسبت بهش نداشتید ، راستش را بخواهید من یکی از افرادی بودم که از مدیر شعبه بارها خواسته بودم که یه فکری به حال این بچه بکنید که بچه های ما را ازار ندهد ، چون هر روز بچه من میگفت : امروز ارمیامنو زد ، کیفشو پرت کرد وسط کلاس ،،، بچه ها را هل میده ،،، حرف تیچر را گوش نمیده ، دفتر بچه ها را پاره کرده ، ما بارها خواسته بودیم که... حتی یکبار تو فروردین من خودم با خواهرم رفتم پیش خانم دکتر و ایشون هم گفتند بررسی میکنند و اگر رفتارش اصلاح نشد دیگه ثبت نامش نمیکنند ، فریبا جون اون روزی که گفته بودی بیام پارک من از رو کنجکاوی اومدم ولی واقعا بجای درگیری با افراد مشکل اصلی رو حل کنید . چون با این شلوغ بازی و سر و صدا مشکلتون همچنان باقی هست ، و روزی که همسرتان به همراه چند نفر اومده بودند و اصرار داشتند که کودکتون را بپذیرند و بفرستند سر کلاس و مدیر داخلی قبول نمیکرد ، من اونجا بودم ، و از همسرتون خواهش کردم که در حضور بچه ها اونطوری رفتار نکنند ولی ایشون به من و بقیه که به رفتارشون معترض بودیم توهین کردند ، من و همینطور همه تا ساعت ۴ میریم داخل و میایم . دم درش اطلاعیه زدند که از ۴ به بعد برای شستشو و نظافت کمتر تردد بشه. خیلی از جیزهایی که نوشتید واقعا اشتباه هست ، برای همین من نوشتم مغرضانه است ، من تحقیق کردم ، و مجوز امیدفردا از ۱ سالگی تا ۱۸ سالگی رو پوشش میده ، شماره مجوز را از تایلوشون برداشتم ، حتی بعنوان کار تخصصی اطفال کد و شناسه ملی دارند ، بهر حا ما که هم راضی ستیم هم از همه پرسنلشون تشکر میکنیم که دلسوز بچه ها هستند ، شما هم تو را به خدا به فکر مکافات عمل باشید ، بچه من من مدتی همکلاس بود ، ( اگه ارمیا پسر شماست) عزیزم ، نمیشه که شما تا وقتی امیدفردا پسرتون را قبول میرده اونقدر تو همین سایت تعریف مینویشتید و حالا که قبول نکردند از خردادماه پسرتون را ثبت نام کنند اینهمه حرفای بد پشت سرشون میگید ، شما که نمیتونید بگید چند سال پسرتون را تحویل جایی دادید که کمترین اگاهی را نسبت بهش نداشتید ، راستش را بخواهید من یکی از افرادی بودم که از مدیر شعبه بارها خواسته بودم که یه فکری به حال این بچه بکنید که بچه های ما را ازار ندهد ، چون هر روز بچه من میگفت : امروز ارمیامنو زد ، کیفشو پرت کرد وسط کلاس ،،، بچه ها را هل میده ،،، حرف تیچر را گوش نمیده ، دفتر بچه ها را پاره کرده ، ما بارها خواسته بودیم که... حتی یکبار تو فروردین من خودم با خواهرم رفتم پیش خانم دکتر و ایشون هم گفتند بررسی میکنند و اگر رفتارش اصلاح نشد دیگه ثبت نامش نمیکنند ، فریبا جون اون روزی که گفته بودی بیام پارک من از رو کنجکاوی اومدم ولی واقعا بجای درگیری با افراد مشکل اصلی رو حل کنید . چون با این شلوغ بازی و سر و صدا مشکلتون همچنان باقی هست ، و روزی که همسرتان به همراه چند نفر اومده بودند و اصرار داشتند که کودکتون را بپذیرند و بفرستند سر کلاس و مدیر داخلی قبول نمیکرد ، من اونجا بودم ، و از همسرتون خواهش کردم که در حضور بچه ها اونطوری رفتار نکنند ولی ایشون به من و بقیه که به رفتارشون معترض بودیم توهین کردند ، من تحقیق کردم ، و مجوز امیدفردا از ۱ سالگی تا ۱۸ سالگی رو پوشش میده ، شماره مجوز را از تایلوشون برداشتم ، حتی بعنوان کار تخصصی اطفال کد و شناسه ملی دارند ، بهر حا ما که هم راضی ستیم هم از همه پرسنلشون تشکر میکنیم که دلسوز بچه ها هستند ، شما هم تو را به خدا به فکر مکافات عمل باشید ،
در مورد امیدفردا سرکار خانم دکتر رضابخش مدیریت محترم مرکز ومدرسه کودکان امید فردا با سلام امروز که این نامه را برای شما می نویسم احساسی دو گانه دارم. احساس شور وشعف از اینکه فرزندم به سنی رسیده است که وارد نظام آموزش رسمی جامعه می شود و می رود تا یکی از بهترین و زیباترین دوران زندگی خویش را تجربه کند.از سوی دیگر احساس اندوه زیرا برای ورود به این مرحله ناگزیر از ترک مدرسه امید فرداست. مرکز- و پس از آن مدرسه- امید فردا نخستین انتخاب من پس از بازدید از چند مهد بود وناگفته نماند که مانند هرمادری پس از ثبت نام فرزندم دراین مرکز هنوز دغدغه آن را داشتم که آیا انتخابم درست و بهترین بوده یا نه. وامروز که ۳ سال ازحضور مستمر فرزندم در این مرکز می گذرد می توانم با خیالی آسوده از انتخابم راضی باشم و خرسند ازاینکه مانند بسیاری دیگر از والدین مجبوربه تعویض چندین وچندباره مهد فرزندم نشدم. مرکز شما نخستین مکانی بود که فرزند من در آنجا اولین مهارتهای ارتباطی خارج از محیط خانه را فراگرفت ومن از شما وتمامی مربیان و همکاران محترمتان سپاسگزارم: برای تمامی آموزش های درسی ورفتاری که فرزندم فراگرفت، برای تمامی تعامل ها وارتباط هایی که فرزندم هرگز نمی توانست در محیط خانه بیاموزد، برای آموزش تمامی قوانین و نظم هایی که فرزندم برای بنا نهادن پایه های یک زندگی سالم بدان نیازمند است، وبرای تمامی لحظات شادوفراموش نشدنی ای که برای فرزندم خلق نمودید. ازصمیم قلب برای همگی شما عزیزان آرزوی سلامتی، شادی و موفقیت روزافزون دارم. ارادتمند پانته آ لطفی کاظمی مادر آریان غنی زاده
سنا پست ها : 9 عضویت:1390/6/21 1390/6/21 - 9:31 صبح دختر من چند ماهه كه ميره مهد اميد فردا. من خيلي از اون مهد راضيم. رزرو كردنشون تبليغ نيست چون جا ندارن كه همه متقاضيها رو فوري ثبت نام كنند. دختر من مهد قبليشو دوست نداشت و از من ميخواست نبرمش مهد ولي الان گاهي اوقات به من روز جمعه ميگه منو ببر پيش هاني جون كه مربيشه. توي اين چند ماه دخترم اصلا مريض نشده و رفتار پرسنلش فوق العاده خوبه. به نظر من توي مهدهايي كه من ديدم تا اينجا رو انتخاب كردم بهترين بود. بچه ها انگليسي هم ياد ميگيرن ولي بيشتر از اين رفتار با كودك براي من مهمه كه اونا خيلي توجه دارن. توي سي ديهايي كه از بازي بچه ها در مهد به ما ميدن بارها ديدم كه دخترم ميره مربيشو بغل ميكنه. احساس بچه ها دروغ نميگه و من خيالم راحته كه اون مربي رو دوست داره. خيلي از بداخلاقيهاش هم درست شده از وقتي ميره اونجا. حتي عادت غذاييش هم بهتر شده. (0) mamanyas پست ها : 110 عضویت:1389/4/1 1390/8/21 - 1:11 صبح من هم دخترم چند ماهي هست كه اميد فردا ميره و تا به حال بسيار راضي بودم مخصوصا از اموزشهاشون دخترم ۳ سالشه الان شعر حافظ و سهراب سپهري ميخونه و در زبان انگليسي هم خيلي پيشرفت داشته دختر منم كه رفت مهد اولش همش مريض ميشد ولي خوب اين خاصيت اوايل ورود به مهده حالا بچه اگه تو مهد ويروسها رو نگيره زمان مدرسه ميگيره و اونوقته كه به درسش لطمه ميخوره در ضمن به نظر من بهترين سن ورود به مهد ۳ سالگي هستش من كه تا قبل اون به هيچ عنوان زير بار نرفتم (0)
در مورد امید فردا
مامان ساتیار از اینکه ما را به امیدفردا معرفی کردید ازتون ممنونم و برای ساتیار جون موفقیت آرزو میکنم . متن از مامان سامیار : اماااااااااا امروز اخرین روز حضور ساتیار توی مهد امید فردا هستش ... راستش این روزا که زمان ثبت نام تابستونی بچه هاست چند تا میل و چند تا پیغام در مورد "مهد امید فردا "در یافت کردم و یاد روزایی افتادم که از این مهد به اون مهد دنبال مهد مناسب بودم به خاطر همین خواستم چند سطری در مورد تجربه شخصی خودم در مورد این مهد بنویسم که شاید بتونه کمکی به دوستان عزیزم بکنهساتیار تقریبا ۳ ساله که توی مهد امید فردا روزهاشو سپری کرده ...روزای اول خوب تجربه خیلی خوبی واسه هیچ مادری نیست که از وابستگی های خودش و بچش صرف نظر کنه و کودک دلبندشو به مهد بفرسته امااا مهد سر فصل جدیدی توی زندگی مادر و کودک هستشبازی با همسن و سالها ، یادگیری مطالبی که واقعا بچه ها از پدر و مادر خودشون نمی پذیرن ، یاد گرفتن نوبت ،مورد توجه قرار گرفتن به اندازه ! تقسیم خوراکی و اسباب بازی ....و خیلی چیزای دیگه که با توجه به دنیای این روزهای خانواده ها و تک فرزندی برای هر بچه ای لازم و واجبه ......من به شخصه تجربه خوبی از مهد فرستادن ساتیار داشتم . امید فردا روی زبان خیلی تاکید داره و انصافا مکالمه رو خیلی خوب با بچه ها کار می کنه ....نقاشی ، سفال ، آزمایشگاههای مختلف مثل زیست که امروز دارن و اگه پرنده خونگی داشته باشن امروز با خودشون می برن ، توی تابستونا آب بازی توی حیاط مهد ، جشنای مختلف مثل هالووین ، کریسمس ، جشن یلدا ، جشن نوروز ....عکاسی از بچه ها توی روزای خاص ، هفته ای یک روز موسیقی ، تولد ، زبان ،بازی های گروهی ، نمایش عروسکی برای اموزش مطالب مهم و غیره .... داره ..البته کلاسای کاراته ، باله ، شطرنج ...با هزینه جداگونه داره ... تو روزای اولیه ورود بچه ها به مهد خیلی همکاری خوبی دارن و همه روزه سی دی فعالیت های اون روزو برای مادر می فرستند که باعث دلگرمی خانواده تو روزهای بدو ورود می شه ...برخورد مربیان خیلی خوبه ....هر کلاس تقریبا ۱۰ الی ۱۵ کودک داره و دو مربی ....یه مربی مخصوص تحویل بچه ها از دم ماشین و کارای مربوط به استفاده از سرویس بهداشتی هستشو اما معایبش برنامه های بیرون از مهد کم ، فضای کوچک ، ....هستش ...به طور کلی به عنوان مادری که پسرمو ۳ سال توی امید فردا گذاشتم از این مهد راضی هستم ..پسرم هر روز با رضایت می ره و حتی بعضی وقتا گله می کنه که چرا زود اومدی دنبال من و همین برای من کافی .....به طور کلی انتخاب مهد کودک به نظر من یه موضوع کاملا شخصی که از فردی به فرد دیگه کاملا فرق می کنه ...از نظر من معیارهای انتخاب مهد کودک هر فردی متفاوته ...ولی چیزهایی که به صورت کلی مشترکه رو سعی کردم توی این پست بنویسم ، در هر صورت اگه کسی سوال داشته باشه چون دسترسی به ایمیل ندارم توی همین جا جوابشو می دمالبته می تونید فعالیتهای پارسال امید فردا رو توی فیس بوک به ادرس www.facebook .com/omidfara1375 ببینید.از ۴ تیر ماه کلاسای تابستونی مدرسه "مهر ایلیا" شروع می شه و اولین روز بچه ها می رن باشگاه ****** و فوتبال و شنا دارن .... واقعا مثل روزای اول مهد استرس دارم ...نمی دونم امیدوارم ۴ ۵ سال دیگه بیام از تجربیات خوبم در مورد مدرسه براتون بنویسم، راستش یه کم دلم می سوزه که ساتیار پیش دبستانی توی امید فردا نمی گذرونه اخه تازه زبانش راه افتاده بود و کلی انگلیسی یادگرفته بود و الان می ترسم با رفتنش به مدرسه افت کنه ...هر چند مهر ایلیا هم روی زبانش تاکید داره و زیر نظر مجموعه اریانپور ولی به هر حال فقط دو روز توی هفته زبان دارن .
شما برای پاسخ دهی باید ابتدا به سایت وارد شوید وچنانچه قبلا عضو سایت نبوده اید روی عضویت کلیک کرده و فرم مورد نظر را تکمیل نمایید واگر قبلا عضو سایت بوده اید روی ورود کلیک کرده و نام کاربری و رمز عبور خود را وارد نمایید
مهدکودک آرزوهای فرشتگان با سابقه 10سال فعالیت به عنوان بهترین مهدکودک محله --سعادت آباد توسط شبنم به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است با عرض سلام و احترام من حدود یکسال و نیم که از حضور خوب و مهربان این مهد بهره بردم و با تمام وجود از زحمات و خلاقیت های کادر اموزشی در مورد کودکان تمام سنین سپاسگزارم کارهایی که در خصوص اموزش و مهارتها انجام می دهند تقریبا میشه گفت خاص و نادره که من دوست داشتم النا در تمام مقاطع تحصیلیش تجربه کنه، که متاسفانه بعید می دونم جاهای دیگه این طوری باشه امیدوارم بچه های بیشتری بتونند حداقل تا ۶ سالگی در کنار شما کودکی خوب و شادی را تجربه کنند ❤️❤️❤️ نمایش مشخصات و آدرس مرکز مهدکودک آرزوهای فرشتگان با سابقه 10سال فعالیت
مهدکودک آرزوهای فرشتگان با سابقه 10سال فعالیت به عنوان بهترین مهدکودک محله --سعادت آباد توسط آرزو به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است سلام به عزیزانی که بچه هاشون در مهد ارزوهای فرشتگان هست خواستم بگم واقعا در جذب بچه های جدید و کوچولو وقت میزارند و همکاری می کنند در صورتی که من چند تا مهد دیگه برده بودم اجازه موندن مادر رو نمی دن نمایش مشخصات و آدرس مرکز مهدکودک آرزوهای فرشتگان با سابقه 10سال فعالیت
مهد کودک و پیش دبستانی گندم به عنوان بهترین مهد کودک در گیشا محله --سعادت آباد توسط atefe به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است مهد کودک گندم خیلی خوبه من خواهرم دخترش و گذاشته خیلی راضیه و رسیدگی میکنن و مربیاش واقعا با تجربه هستندپیشنهاد میکنم بهتون و شمارش و میزارم اگه لازم داشتید حتما یک سر برید 09352525681,86013158 نمایش مشخصات و آدرس مرکز مهد کودک و پیش دبستانی گندم
آموزشگاه زبان ایده آل به عنوان بهترین آموزش زبان انگلیسی،ترکی محله --سعادت آباد توسط ثریا به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است آموزشگاه ایده ال رو یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد چون همیشه به فکر یادگیری زبان بودم ازش ممنونم چون با وجود اینکه نسیر من دوره ومن از شرق تهران میام خیلی راضیم وحاضرم دوری مسیر رو تحمل کنم ممنونم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 نمایش مشخصات و آدرس مرکز آموزشگاه زبان ایده آل
مهد کودک و پیش دبستانی گندم به عنوان بهترین مهد کودک در گیشا محله --سعادت آباد توسط بزاز به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است من از خانه کودک گندم توی گیشا خیلی راضی هستم. تازه تاسیس هست و برخود خوب و دوستانه ای دارن. فکر میکنم اگر دنبال جایی برای بهتر کردن روابط اجتماعی و افزایش مهارتهای کودکتان هستین جای مناسبی باشه. هم بازی هم کارگاه هم مهدکودک هم دارن. تلفنشون ۸۶۰۱۳۱۵۸ هست. اینستاشونم ببینین خیلی کمکتون میکنه gandom.kidsclub نمایش مشخصات و آدرس مرکز مهد کودک و پیش دبستانی گندم
مهد کودک و پیش دبستانی گندم به عنوان بهترین مهد کودک در گیشا محله --سعادت آباد توسط راضیه الماسی به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است من از طریق کانال های مادر و کودک با مجموعه گندم اشنا شدم و دوقلوهامو از سعادت اباد هفته ای یکی دوبار برای بازی به اینجا میبرم. مهربون و با حوصله ان و قیمتشونم نسبتبه امکانات بازی خیلی خوبه، مربی مهدشونم دیدم خوب بوده و احتمال داره ازمهر برم همونجا. تلفن مرکز ۸۶۰۱۳۱۵۸ هست و ادرسشون انتهای گیشا خیابان ۴۱ام نمایش مشخصات و آدرس مرکز مهد کودک و پیش دبستانی گندم
مهد کودک و پیش دبستانی گندم به عنوان بهترین مهد کودک در گیشا محله --سعادت آباد توسط زهرا خاکی به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است من از خانه کودک گندم توی گیشا برای بازی بچه ها راضی هستم. تازه تاسیس هستن و محیطشمن تمیزه فقط یکم سربالایی داره که ماشین داشته باشین اونم راحت میشه. تلفن تماسش ۸۶۰۱۳۱۵۸ هست نمایش مشخصات و آدرس مرکز مهد کودک و پیش دبستانی گندم
مهد کودک و پیش دبستانی گندم به عنوان بهترین مهد کودک در گیشا محله --سعادت آباد توسط غلامی به شما بازدیدکننده گرامی توصیه گردیده است من خیلی دنبال یه مهد خوب برای دخترم میگشتم در محدوده گیشا دوستم مهد گندم و معرفی کرددخترش و گذاشته و خیلی راضیه خدمات مهد و مربیاشون عالی هستن اینم شماره مهد 86013158 نمایش مشخصات و آدرس مرکز مهد کودک و پیش دبستانی گندم
راستش من هم دخترم را دو ماه مهد امید فردا بردم و واقعا از اون مهد راضی نبودم. توی اون مهد دخترم فقط رفتار پرخاشگرانه اش شکل گرفت و بسیار بد اخلاق و بد خلق شد هر روز که از مهد بر میگشت لباسهایش به ویژه نشیمنگاهش کثیف شده بود و کاملا مشخص بود که به بهداشت صندلیهای مهد توجهی نمیشد. بجای آموزش و وقت گذاشتن برای بچه ها دائم در اتاق فیلم بودند. هر ماه کلی وسیله از ما میگرفتند و معلوم نبود از این وسایل کجا استفاده میکنند. مگر یک بچه 3 ساله چقدر نقاشی میکشد که ماهی یک بسته هزار تایی کاغذ آچهار استفاده میکند یا ماهی یک بسته ماژیک و مداد رنگی و مداد شمعی استفاده میکند. در مورد غذا هم باید بگویم واقعا برنج خالی به بچه ها میدادند. کمبود امکانات هم بیداد میکرد. تا جایی که یک روز که فعالیت درست کردن کاردستی داشتند به خاطر کم داشتن قیچی، بچه من را به حیاط فرستاده بودند که تاب بازی کند. یک استخر پلاستیکی بادی وسط حیاط گذاشته بودند که بچه ها مثلا در آن آب بازی کند. از اول هفته تا آخر هفته همه بچه ها در آن آبتنی میکردند و آب آن هم تعویض نمیشد. آخر هفته آن آب به قدری کثیف بود که کف استخر بادی معلوم نبود. من که به شخصه درخواست داده بودم به هیچ عنوان دخترم را سمت آن هم نبرند ولی برای پر کردن وقتشان ساعتی را به آب بازی کنار آن آب و پاشیدن آن آب آلوده به سر و صورت هم میگذراندند. من که اصلا راضی نبودم و بعد از دو ماه دخترم را از آن مهد خارج کردم. در ضمن به نظر من آن خانم به اصطلاح دکتر اگر سالن مد و زیبایی میزدند به مراتب موفقتر بودند و با ظاهرشان تناسب بیشتری داشت!!!!
سلام
من دخترم مهد سفیر تو خ سیف رو تجربه کرده فوق العاده هر روز بچه ها مریض بود مهد الوده کثیفیه چون مادرهای کارمند بانک پارسیان می یان انجا اصلا راضی نبودم
بعد گلدونه رفت که مجوز نداره به مادر پدرها آگاهی نمی دن اگر اتفاقی برای بچه بیفته به عهده والدینه ، بهترین مهد رشد تو این منطقه
لطفا سوالی دارین ایمیل بزنید
ورود عضویت